دلنوشته‌های یک ...

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

آخرین رویا

این روزها با چشمی که از دیدنت محروم مانده، همه‌جا می‌بینمت.

گویی دلم با رخ‌ت آشنایی دیرینه‌ای داشته باشد. هر از گاهی گمان می‌برد نکند فلانی باشی «نکند فرشته‌ی رویاهای من او باشد» 

ولی چندی بعد با خود تکرار می‌کند 

«نه نه

آن که می‌شناسم کس دیگری‌ست.»

 چنان وجود ندیده‌ات برایم ارزشمند شده است که نمی‌توانم هر کسی را در جایگاه تو بگذارم. وجودت حرمتی نانوشته پیدا کرده است.

در جست‌وجوی حلاوت وجودت خانه‌به‌خانه می‌آیم محبوب من!

  • MLD